فرهنگ زندگی قرآنی

چگونه از قرآن برای بهتر زیستن بهره ببریم؟

فرهنگ زندگی قرآنی

چگونه از قرآن برای بهتر زیستن بهره ببریم؟

نگاهی به اهداف و آثار ازدواج در قرآن‏


یکی از بناهای پر اهمیت اجتماع، ازدواج و تشکیل خانواده است. در این ‏واحد‎ ‎اولیه اجتماعی، سنگ بنای تعلیم و تربیت نهاده می‌شود و انسان در ‏عرصه ازدواج به‎ ‎آرامش و تکامل می‌رسد‎.‎

در این مقاله سعی شده است که با نگاهی اجمالی به اهداف و آثار ‏ازدواج از نظر‎ ‎قرآن کریم به تبیین اهمیت این سنت حسنه پرداخته شود.

 

مفهوم ازدواج‎

ازدواج، در عرف و شرع، پیمان زناشویی است که بر اساس آن، برای مرد ‏و زن در‎ ‎برابر هم، تعهدات اخلاقی و حقوقی پدید می‌آید که سرپیچی (از ‏بسیاری) از آنها، عقوبت‎ ‎و کیفر در پی خواهد داشت‏‎. ‎

در هر آیینی، ازدواج با قوانین و مقررات ویژه‌ای صورت می‌گیرد و اسلام به‎ ‎آداب و رسوم دیگر اقوام احترام گذاشته است: «لکل قوم نکاح»

از پیمان ‏زناشویی در‏‎ ‎قرآن به «نکاح» نیز تعبیر شده، و به دو معنا به کار رفته ‏است:‏

‏1. آمیزش (بقره/230؛ نساء/6) ‏

‏2. عقد ازدواج (نور/32)‏




اهداف و آثار ازدواج‎

حکمت‌ها و آثار مهمی بر ازدواج ترتب دارد، و قرآن در آیاتی به آنها پرداخته‏‎ ‎است. در برخی موارد، هر چند زن و مرد با یکدیگر زندگی می‌کنند، ‏اهدافی که باید در‏‎ ‎زندگی آنان حاکم باشد، از میان می‌رود و دو طرف ‏بدون آن که بهره‌ای از زندگی مشترک‏‎ ‎ببرند، با یکدیگر زندگی می‌کنند

‏برخی گفته‌اند: هر جا نشانه‌های الفت و حکمت‌های‎ ‎زوجیت چه در دنیا و ‏چه در آخرت برقرار باشد، قرآن واژه زوجیت را به کار برده است‎.‎‏(روم/ 21 ‏فرقان/74 زخرف/70 بقره/25 یس/56)‏

و هرگاه جای این نشانه‌ها و حکمت‌ها را‎ ‎بغض و خیانت یا تفاوت عقیده زن ‏و مرد با یکدیگر پر می‌کند، قرآن از کلمه «امرأه»‏‎ ‎استفاده کرده است ‏‏(یوسف/30 تحریم/10و 11).‏

همچنین آن جا که حکمت زوجیت (بقای نسل‏‎ ‎انسان) از میان برداشته ‏می‌شود، باز قرآن واژه «امرأه» را به کار برده است‎ ‎‏(ذاریات/25 مریم /4 و ‏‏5 آل عمران/40). ‏

بدین سبب دوباره وقتی این حکمت سر برمی‌آورد‎ ‎و ثمره زوجیت به بار ‏می‌نشیند، باز قرآن تعبیر را عوض کرده کلمه «زوج» را به کار‎ ‎می‌برد.

در ‏آیه 40 آل عمران، زکریا به خدا خطاب می‌کند که همسرم نازا است: «و‎ ‎امرأتی عاقر»؛ ولی وقتی دعای او اجابت می‌شود، قرآن می‌فرماید: «و ‏اصلحنا له زوجه».‏



1- حفظ انساب‎:‎

ازدواج و رعایت مقررات آن، نسب را حفظ می‌کند. در‎ ‎اسلام، حفظ نسب، ‏پایه احکام و حقوق فراوانی است. بعضی از احکام فقهی، بر شناخت‏‎ ‎رابطه فرزند با پدر و مادر یا بر شناخت نسبت‌های فامیلی دیگر، مبتنی ‏است.

تبعیت‎ ‎فرزند از پدر و مادر در کفر و اسلام، در طهارت و نجاست، در ‏بردگی و حریت، ربابین‏‎ ‎پدر و فرزند، قصاص نشدن پدر به قتل فرزند، مقبول ‏نبودن شهادت پسر بر ضد پدر، وجوب‎ ‎قضای نمازهای میت بر پسر بزرگتر، ‏مسائل ارث، ولایت پدر و جد، حقوق طرفینی مانند حق‏‎ ‎حضانت و نفقات، ‏عقوق والدین و اطاعت از آنها و مسائل اخلاقی مانند صله رحم، هبه به‎ ‎اقارب، عقیقه فرزند و مسائل فراوان دیگری، بر حفظ انساب متوقف است. ‏و از این جا به‎ ‎اهمیت ازدواج و مراعات حدود آن نیز پی می‌بریم.


حفظ ‏نسب، حکمت عده زن بین دو ازدواج‎ ‎شمرده شده است. انتظار زن برای ‏ازدواج دوباره پس از وفات شوهر به مدت چهار ماه و ده‎ ‎روز (بقره/ 234)، ‏عده زن به مدت سه دوره پاکی پس از طلاق (بقره/ 228) و انتظار زن‎ ‎باردار برای ازدواج مجدد تا هنگام وضع حمل (طلاق/4) همه این مقررات ‏گویای اهمیت حفظ‏‎ ‎نسب است. حرمت ازدواج با زن شوهردار (نساء/ ‏‏24)، و حرمت زنا (اسراء/32) نیز برپایه‎ ‎حکمت حفظ نسب قرار داده شده ‏است‎. ‎

 


2- برخورداری از سکون و آرامش‏‎:

نیاز روح به کانون آرامش، با اهمیت‌تر‎ ‎از نیاز جنسی است. همسر ‏شایسته در پیش آمدهای زندگی، راه وصول به آرامش و سعادت را‏‎ ‎نزدیک ‏می‌کند: «و من ایاته أن خلق لکم من أنفسکم أزوجا لتسکنوا الیها...»، ‏‏«...و‎ ‎جعل منها زوجها لیسکن الیها...»‏

برخی مفسران، مقصود از لباس را در آیه 187 بقره، سکون و آرامش ‏دانسته‌اند؛‎ ‎همان گونه که خدا شب را لباس (مایه آرامش و سکون) ‏دانسته: «و جعلنا الیل لباس لکم و‎ ‎انتم لباس لهن» نیز به سکون و ‏آرامشی که با همسر حاصل می‌شود، اشاره خواهد داشت‎.



3- حفظ نوع بشر‎:‎

طبق بیان قرآن، ازدواج وسیله‌ای برای تولید و بقای‎ ‎نسل در انسان و ‏حیوان است: «... جعل لکم من انفسکم ازواجا و من الانعام ازواجا‎ ‎یذروکم ‏فیه...» ‎

گرچه جمله «یذروکم فیه» تکثیر نسل انسان را بیان داشته است، در این ‏جهت،‎ ‎میان انسان و چهارپایان و گیاهان فرقی نیست. در جای دیگری ‏می‌فرماید: پروردگار، شما‎ ‎را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را نیز از او ‏خلق کرد، و از آن دو، مردان و زنان‎ ‎بسیاری را پراکنده ساخت: «... و بث ‏منهما رجالاً کثیرا و نساء...». ‏


در آیه 72 نحل‏‎ ‎می‌فرماید: از همسرانتان برای شما فرزندان و نوه‌ها قرار ‏داد «... و جعل لکم من‎ ‎ازواجکم بنین و حفده». قرآن، بقای نسل انسان و ‏اجتماع مدنی را به ازدواج منوط‏‎ ‎می‌داند و روی آوردن به زنا و لواط را نابود ‏کننده راه بقای نسل می‌شمارد: «و لا‎ ‎تقربوا الزنی انه کان فاحشه و ساء ‏سبیلا»، «ائنکم لتأتون الرجال و تقطعون السبیل»؛‎ ‎زیرا با رواج راه‌های ‏نامشروع، رغبت به نکاح کم می‌شود؛ جاذبه‌اش از بین رفته، فقط‎ ‎بار ‏تامین مسکن و نفقه و به دنیا آوردن اولاد و تربیت آنان، باقی می‌ماند. در‏‎ ‎نتیجه، آسان‌ترین راه‌های اشباع غرایز که نامشروع است، رایج می‌شود و ‏هدف بقای نسل،‏‎ ‎رنگ می‌بازد‎.‎



4- داشتن فرزندان صالح‎:‎

یکی از خواسته‌های غریزی انسان، نیاز فطری به‏‎ ‎پدر و مادر شدن ‏شمرده، و پاسخ به این خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامین می‌شود؛‎ ‎زیرا اصل تولید و تکثیر، از راه‌های غیر مشروع نیز ممکن است؛ ولی در ‏سایه ازدواج،‎ ‎نسلی دارای اصل و نسب پدید می‌آید.

قرآن در آیاتی، فرزند ‏را زینت زندگی دنیا شمرده‏‎ ‎که بیان‌گر رغبت انسان به داشتن فرزند و ‏برقرار شدن رابطه پدر یا مادر و فرزند است‎ ‎‏«المال و البنون زینه الحیوه ‏الدنیا».

داشتن فرزند به صورت ثمره ازدواج، با تعبیرهای‎ ‎گوناگونی در قرآن ‏آمده است. در آیه 223 بقره از این که می‌گوید: «نساوکم حرث لکم‎ ‎فاتوا ‏حرثکم انی شئتم...»، یادآور می‌شود که بکوشید از این فرصت بهره گیرید ‏و با‎ ‎پرورش فرزندان صالح و شایسته که به حال دین و دنیای شما مفید ‏باشد، اثر نیکی برای‎ ‎خود از پیش بفرستید. «... و قدموا لانفسکم...».


در ‏آیه 187 بقره پس از آن که از‏‎ ‎آمیزش با همسر سخن به میان آمده است، ‏می‌فرماید: «... و ابتغوا ما کتب الله لکم‎..‎‏.»‏‎ ‎که به نظر بسیاری مقصود، ‏طلب فرزند است.


در موارد متعددی از قرآن، خداوند برای‎ ‎داشتن فرزند ‏صالح، خوانده شده است. در آیه 189 اعراف از قول پدر و مادر نقل می‌کند‎ ‎که عرضه می‌دارند اگر فرزند صالح نصیبشان شود، شکرگزار خواهند بود: ‏‏«دعوا الله‎ ‎ربهما لئن اتیتنا صالحا لنکونن من الشکرین...».

در چند جا، ‏درخواست حضرت زکریا (ع‎) ‎مطرح شده است که از خداوند، فرزندی که ‏لیاقت جانشینی او را داشته: «... فهب لی من‏‎ ‎لدنک ولیا»، و مورد رضایت ‏پروردگار باشد: «... و اجعله رب رضیا» را خواسته است.

در‎ ‎سوره آل ‏عمران، پس از مشاهده شایستگی‌های مریم (ع)، پروردگارش را ‏می‌خواند: خداوندا‎! ‎از طرف خود، فرزند پاکیزه‌ای نیز به من عطا فرما: «... ‏هب لی من لدنک ذریه طیبه انک‏‎ ‎سمیع الدعاء»‏‎.‎

 


5- مودت و رحمت‎:‎

از دیگر آثار ازدواج، مودت و رحمت است: «و جعل بینکم‎ ‎موده و رحمه...» ‏آن چه در آغاز زندگی مشترک بین زن و شوهر، یگانگی برقرار می‌کند،‎ ‎و ‏اثر آن در مقام عمل ظاهر می‌شود، مودت است؛ ولی پس از گذشت ‏زمان و رسیدن دوران‎ ‎ضعف و ناتوانی، رحمت جای مودت را پر می‌کند.

‏رحمت و مودت به تعبیر قرآن، دو نشانه‎ ‎الهی و ضامن به پا ماندن بنای ‏زندگی و تداوم وحدت است؛ البته رحمت در همان آغاز‎ ‎زندگی نیز در ‏زندگی نقش دارد. گاهی زحمات و خدمات بلاعوض و ایثارگرانه بدون هیچ‎ ‎گونه چشم داشتی حتی گاهی با برخورد سرد از طرف مقابل، از انسان ‏سر می‌زند. در اینجا‏‎ ‎برای حفظ نظام خانواده، یکی از خواسته‌های غریزی انسان، نیاز فطری به‏‎ ‎پدر و مادر شدن ‏شمرده، و پاسخ به این خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامین می‌شود؛‎ در طول زندگی، مودت رنگ می‌بازد؛ ولی ‏رحمت جایگزین آن می‌شود‎.



6- ارضای غریزه جنسی‏‎:‎

غریزه جنسی، نیرویی است که در زن و مرد قرار‏‎ ‎داده شده و ازدواج، ‏وسیله‌ای مُجاز برای اطفای نیروی شهوت و پاسخی به این غریزه‏‎ ‎خدادادی است: «و الذین هم لفروجهم حفظون ¤ الا علی ازواجهم او ما ‏ملکت ایمانهم‎ ‎فانهم غیر ملومین» ‏


در حدیث آمده است: میان لذت‌های مادی و جسمانی در دنیا و آخرت،‏‎ ‎هیچ کدام به پایه لذت زناشویی نمی‌رسد؛ سپس امام به آیه 14 آل ‏عمران استشهاد می‌کند‎ ‎که در میان شهوات گوناگون، علاقه به زن را ‏مقدم داشته است: «زین للناس حب الشهوت من‎ ‎النساء و البنین و ‏القناطیر المقنطره...»

در آیه 187 بقره می‌فرماید: خداوند‎ ‎می‌دانست که ‏شما به خود خیانت می‌کردید و آمیزش با همسر را که ممنوع شده بود، ‏انجام‎ ‎می‌دادید؛ بدین سبب، ممنوعیت برداشته شد: «... علم الله انکم ‏کنتم تختانون انفسکم‎ ‎فتاب علیکم و عفا عنکم فالن باشروهن...». این ‏آیه، به نیاز غریزی جنسی اشاره دارد‏‎ ‎که به رغم ممنوعیت شرعی، مردم ‏به سوی آن کشیده می‌شوند؛ البته این امر نمی‌تواند‎ ‎انگیزه اصلی و ‏هدف نهایی ازدواج باشد؛ زیرا غریزه جنسی در زن و مرد، دوره محدودی‎ ‎دارد و اگر غرض از ازدواج، فقط این جهت باشد، باید زوجین هنگام ناتوانی ‏جنسی،‎ ‎یکدیگر را رها کنند یا زن و مردی که توانایی جنسی خویش را از ‏دست داده‌اند، هیچ گاه‎ ‎پیمان زناشویی نبندند‏‎.‎

 


7- بازداشتن از گناه‎:‎

یکی از آثار ازدواج برای زن و مرد، ایجاد زمینه‏‎ ‎تقوا و دوری از گناهان است. ‏با اشباع غریزه جنسی در زن و مرد، زمینه گناهان شهوت‏‎ ‎انگیز از میان ‏می‌رود.

این که در قرآن از کسی که ازدواج کرده، به «مُحصن و محصنه» ‏تعبیر شده: «فاذا احصن...»، به جهت این است که زن و مرد، با ازدواج در ‏حِصن سنگر‎ ‎مستحکمی قرار می‌گیرند و خود را حفظ می‌کنند تا ‏وسوسه‌های شهوانی در آنان اثر‏‎ ‎نگذارد؛ بلکه ازدواج، زمینه گناهان دیگر ‏را نیز از بین می‌برد؛ زیرا پذیرفتن‎ ‎مسئولیت تامین و تربیت اولاد، انسان را ‏به استفاده بهینه از عمر وا می‌دارد و برای‎ ‎گناه و معاشرت‌های گمراه ‏کننده جایی باقی نمی‌ماند.


پیامبر اکرم (ص) فرمود: «من‎ ‎تزوج فقد احرز ‏نصف دینه» با ازدواج، نیمی از دین صیانت می‌شود.


در روایتی دیگر آمده‏‎ ‎است: بدترین مردم، کسانی‌اند که در تجرد به سر ‏می‌برند.


در تفسیر آیه 187 بقره «هن‎ ‎لباس لکم و انتم لباس لهن» برخی ‏گفته‌اند: آن گونه که انسان، با لباس از سرما و‎ ‎گرما و حشرات و ‏آسیب‌های جلدی، محافظت می‌شود، زن و مرد، با ازدواج، یکدیگر را از‎ ‎گناه حفظ می‌کنند.


در آیه 28 نساء حکمت تشریع ازدواج این گونه بیان ‏شده است: «یرید‎ ‎الله ان یخفف عنکم...»؛ زیرا پیروی از شهوات و در دام ‏گناه افتادن، برای انسان،‏‎ ‎وزانت و سنگینی می‌آورد و تشریع ازدواج و ‏فراهم شدن امکان آن برای کسی که نمی‌تواند‎ ‎با زنان آزاد ازدواج کند، از ‏فساد و گناه جلوگیری می‌کند و انسان از عواقب آن در‎ ‎امان می‌ماند و این ‏نوعی توسعه برای انسان شمرده می‌شود‎.‎

 


8- توسعه رزق‎:‎

نگرانی از تنگ دستی، یکی از بهانه‌هایی است که برای‎ ‎گریز از ازدواج، ‏مطرح می‌شود. قرآن، این گونه به انسان امیدواری می‌دهد: از فقر و‎ ‎تنگ ‏دستی جوانان و مجردان نگران نباشید و در ازدواج آنها بکوشید چرا که اگر ‏فقیر‎ ‎باشند، خداوند از فضل خویش، آنان را بی نیاز می‌سازد: «و انکحوا ‏الایمی منکم و‏‎ ‎الصلحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من ‏فضله...» برخی گفته‌اند:‏‎ ‎مفاد این آیه، وعده خداوند به غنا و بی نیازی ‏است برای کسانی که تشکیل خانواده‏‎ ‎دهند. روایاتی نیز این معنا را تایید ‏می‌کند. ‏


در حدیثی، امام صادق (ع) ترک ازدواج‎ ‎به سبب ترس از گرسنگی را سوء ‏ظن به پروردگار دانسته است؛ زیرا پس از وعده قرآن به‎ ‎توسعه رزق، ‏نگرانی در این زمینه، جز بدگمانی به خدا نیست.


با توجه به اینکه افرادی‎ ‎در جامعه، پس از ازدواج، نه تنها ثروتمند نمی‌شوند، بلکه بر فقرشان ‏افزوده می‌شود و‎ ‎اگر این آیه، متضمن وعده خداوند باشد، خلف وعده لازم ‏می‌آید و خلف وعده قبیح است،‏‎ ‎گروهی برآنند که برای وعده در این آیه ‏باید معلق بر مشیت الهی در تقدیر گرفته شود؛‏‎ ‎یعنی پس از ازدواج، اگر ‏خدا بخواهد، آنان را بی نیاز می‌کند، چنان که در آیه 28‏‎ ‎توبه، برای وعده ‏الهی به غنا و بی نیازی به مشیت خدا تصریح شده است: «و ان خفتم‎ ‎عیله فسوف یغنیکم الله من فضله ان شاء...» اشکال شده است:

همان ‏طور که غنا و بی‎ ‎نیازی متاهلان، به مشیت منوط است، غنا و بی نیازی ‏مجردها و کسانی که همسر ندارند‏‎ ‎‏(بلکه هر پدیده‌ای) نیز به مشیت ‏توقف دارد، پس این چه وعده‌ای است که خدا، برای‎ ‎ازدواج داده است؛ ‏زیرا همان گونه که متاهل‌ها، بر اثر مشیت الهی، به دو گونه (فقیر‎ ‎و ‏غنی) تقسیم می‌شوند، مجردها نیز چنین هستند و اتفاقاً این وعده ‏درباره مجردان در‎ ‎قرآن آمده است: «و ان یتفرقا یغن الله کلا من سعته»... ‏اگر وضعیتی پیش آید که زن و‏‎ ‎شوهر نتوانند با هم زندگی کنند و از هم ‏جدا شوند، خداوند هر دو را با فضل و رحمت‎ ‎خود بی نیاز خواهد کرد‏‎.‎


پاسخ اشکال آن است که بسیاری از مردم خیال می‌کنند، ازدواج و ‏فراوانی عائله،‏‎ ‎سبب فقر و  تجرد، سبب پس انداز و ثروت می‌شود. آیه در ‏صدد آن است که این توهم را از‎ ‎دل‌ها بزداید و غفلت از رزاق حقیقی را ‏بردارد و به ما بفهماند که گاه، برکت و‎ ‎فراوانی، در مال انسان (با وجود ‏عائله‌مند بودن) ایجاد می‌شود، و گاهی هم انسان (در‎ ‎عین کم عائله ‏بودن و مجرد زیستن) هر چه می‌کوشد، در معیشت او پیشرفتی حاصل ‏نمی‌شود. افزون بر آن که پذیرفتن مسئولیت تامین زن و فرزند، در او ‏مسئولیت پدید می‌آورد.

فرد متاهل وقت‎ ‎را از بین نمی‌برد و از عمر خویش استفاده ‏بهینه می‌کند و با کسب معاش بر عزت و‎ ‎اعتبار خویش می‌افزاید، ‏بنابراین، آیه «ان یکونوا فقراء یغنهم الله» بیان می‌دارد‎ ‎که گاهی با ازدواج، ‏فقر از زندگی رخت برمی‌بندد، نه آن که همیشه با ازدواج، فقر‎ ‎برطرف ‏می‌شود وگرنه این آیه با آیه «و لیستعفف الذین لا یحدون نکاحا» تنافض ‏می‌یافت‎.‎‏

فخر رازی معتقد است که آیه «ان یکونوا فقراء یغنهم الله» در ‏مقام وعده الهی نیست؛‏‎ ‎بلکه مفاد آیه آن است که نباید ترس از فقر، مانع ‏ازدواج شود؛ زیرا مال فناپذیر است‎ ‎و آن چه ارزش و بقا دارد، فضل خدا ‏است که باید در پی آن بود که از انباشتن ثروت‏‎ ‎بهتر است. «قل بفضل الله ‏و برحمته فبذلک فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون».‏



آثار دیگری نیز بر ازدواج مترتب است؛ مانند حرمت برخی از زنان از جمله ‏مادر‎ ‎زن و خواهر زن و ایجاد‎ ‎حقوق زوجیت و ...


منبع:   tebyan.net

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.